بصیرت دینی از منظر امیر المومنین علی علیه السلام(2)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42390
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 192222
بازدید ماه : 514503
بازدید کل : 10906258
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 4 / 1399

ضدیّت عقل و شهوات

از دیدگاه امام علی(ع) عقل در مقابل شهوات و هواهای نفسانی قرار می گیرد و احکام و لوازم عقل و شهوت، با هم متعارض اند. آدمی از هر دو نیرو بهره مند است و با ارادة آزاد خویش یکی را بر دیگری ترجیح می دهد، چنانکه می فرماید: «اَلْعَقْلُ وَ الشَّهْوَةُ ضدَّانِ، وَ مؤَیدُ الْعقْلِ اَلْعِلْمُ وَ مُزَینُ الشَّهْوَةِ الهَوَی، وَ النَّفْسُ مُتَنَازِعَةُ بَینَهُمَا فَأَیهُمَا قَهَرَ کاَنَتْ فِی جَانِبِهِ؛[25] عقل و شهوت ضد یکدیگرند. یاری دهندة عقل، علم است، و زینت دهنده شهوت، هوا و هوس. نفس مورد نزاع میان این دو است و هر کدام غلبه کند، نفس طرف او خواهد بود.»

بصیرت به عنوان یک مفهوم و حقیقت نوری، با قوة عاقله ادراک می شود، و عقل که مُدِرک حقایق است، به عنوان یک منبع برای کسب بصیرت محسوب می گردد. به بیان دیگر، اصل بر این است که حاکمیت بر مملکت وجود آدمی از آنِ عقل باشد و در این صورت به تعبیر امیر المؤمنین علی(ع): «من ملَّکَ عَقْلُهُ کانَ حکیِماً؛[26] هر کس عقل را بر خویش فرمانروا گرداند، حکیم گردد.»

هر که از حکمت برخوردار گردد، به راه راست هدایت می شود و دارای مراتبی از عصمت می گردد، چنانکه فرمود: «الحِکمَةُ تُرشِدُ؛[27] حکمت، انسان را (به راه راست) هدایت می کند.» و نیز فرمود: «الحِکمَةُ عِصمَةٌ؛[28] حکمت، نگاه دارندة انسان است.» و از آنجا که اساس حکمت و عصمت، ملازمت با حق است، فرمود: «رأس الحکمةِ لُزُومُ الحَّقِ؛[29] بالاترین درجة حکمت، ملازمت با حق است.» و بصیرت به یک معنا؛ یعنی شناخت حق از باطل، لذا ثمرة حکمت، بینش و بصیرت است.

چهار: تاریخ و آثار گذشتگان

در کلمات امام علی(ع)، تاریخ و آثار به جای مانده از گذشتگان، یکی دیگر از منابع بینش، بصیرت و عبرت شمرده شده است. ایشان در خطبة 99 «نهج البلاغه» می فرماید: «اَوَ لَیسَ لَکمْ فی آثارِ الْاَوَّلینَ مُزْدَجَرٌ وَ فی آبائِکمُ الْماضینَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ اِن کنتُمْ تَعْقِلُونَ؛ آیا برای شما در آثار گذشتگان مایة خودداری از گناه و در سرگذشت پدرانتان بینش و عبرتی نیست، اگر اهل تعقّل باشید؟!»

در جای دیگر آن حضرت، از تأثیر و نفوذ این آثار بی زبان، در چشمان عبرت گیر و گوشهای شنوا سخن می گوید و می فرماید: «وَ لَئِن عمِیتْ آثارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ اَخْبَارُهُمْ، لَقَدْ رَجَعَتْ فِیهِمْ اَبصَارُ العبَرِ وَسمِعَتْ عنْهُمْ آذان العقُولِ وَتَکلَّمُوا مِنْ غَیرِ جِهَاتِ النُّطْقِ؛[30] و اگرچه آثارشان محو شده و اخبارشان منقطع گشته است؛ ولی چشمهای عبرت بین، آنها را می نگرد و گوش هوش، اخبارشان را می شنود و با غیر زبان خود با ما حرف می زنند.»

در اندیشة مولای متقیان(ع) بصیر کسی است که همواره در پی عبرت گیری است: «فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَنَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انتَفَعَ بِالعِبَر؛[31] همانا انسان بصیر کسی است که شنید و اندیشه کرد و دید و بینا شد و از عبرتها سود برد.»

در نگاه ایشان، مؤمن واقعی کسی است که نگاهش به دنیا، نگاه پندگیرانه و عبرت آموز باشد: «المومِن ینظُرُ الی الدُنیا بِعَینِ الاعتبار؛[32] مؤمن کسی است که با دیدة عبرت به دنیا می نگرد.»

قرآن کریم انسانها را با تعابیر مختلفی به پندآموزی از جهان و گذشتگان فرا می خواند: «فَاعْتَبِروُا یَا اُولِی الاَبْصَارِ»[33]؛ «پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشمها!» راغب در «مفردات» می گوید: «اصل کلمة" عبر" به معنای تجاوز از حالی به حالی است، و اما عبور تنها، مختص به تجاوز از آب است. .. و" اعتبار" و"عبرة" مخصوص به حالتی است که انسان به وسیلة آن از شناختن چیزی که قابل مشاهده است، به چیزی که قابل مشاهده نیست، می رسد[34] و تعبیر به" اولی الأبصار" اشاره به کسانی است که حوادث را به خوبی می بینند، و با چشم باز موشکافی می کنند، و به عمق آن می رسند. در حقیقت "اولی الأبصار" کسانی هستند که آمادگی گرفتن درس عبرت را دارند، بنابراین، قرآن به آنها دستور می دهد که از حادثه ها بهره برداری لازم را بکنید.[35]

قرآن در جای دیگر هدف از بیان داستانها و وقایع تاریخی را عبرت پذیری می داند: «لَقدْ کان فِی قصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِوُلِی الالْبَاب»[36]؛ «در سرگذشت آنان درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.»

امام علی(ع) نیز در این باره می فرماید: «انَّ فی کُلِّ شَیءٍ مَوعِظَهً و عِبرَهً لِذَوِی اللُّبِّ و الاعتِبَار؛[37] به راستی که در هر چیزی برای خردمندان و پندگیران، پند و عبرتی است.» و این خود منبع مهمی در بالا بردن سطح آگاهی و بصیرت افراد است. انسان آگاه و زیرک همواره در مطالعة تاریخ و آثار آن، به دنبال بینش افزایی خود و کسب بصیرت است و به طور کلی در اندیشة اسلام، نگاه به دنیا و آثار آن و تاریخ گذشتگان باید نگاهی بصیرت مدار و عبرت اندیش باشد که ثمرة اینگونه نگاه به هستی، بصیرت و راه یافتن به حقیقت است.

پی نوشت ها

[1] نهج البلاغه، سید رضی، تصحیح: صبحی صالح ترجمه: ترجمه: محمد دشتی، نشر هجرت، قم، 1414ق، خطبه 133.

[2] همان، خطبه 133.

[3] همان، خطبه 183.

[4] عیون الحکم و المواعظ، محمد بن علی لیثی واسطی، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376ش، ص 498؛ غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، ترجمه: سید هاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ دهم، 1386ش، ج 2، ص313.

[5] همان، خطبه 18.

[6] قسمت نخست مقاله که در شماره 189 از مجله مبلغان آمد.

[7] نساء / 174.

[8] تفسیر المیزان ، علامه سید محمدحسین طباطبایی، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج 5، ص 250؛ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش، ج 4، ص234.

[9] همان (با مقداری ویرایش در متن).

[10] نهج البلاغه، خطبه 198.

[11] غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص 160.

[12] نهج البلاغه، خطبه 198.

[13] نهج البلاغه، خطبه 110.

[14] کافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق، ج 6، ص 123.

[15] مجموعه آثار شهید مطهری(نسخه الکترونیکی)، امامت و رهبری، ص 721.

[16] نهج البلاغه، خطبه 147.

[17] همان، خطبه 2.

[18] همان، خطبه 94.

[19] همان، حکمت 421.

[20] همان، خطبه 124.

[21] غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 139.

[22] همان، ص 140.

[23] همان، ص 145.

[24] همان، ص 155.

[25] همان، ص 144.

[26] همان، ص 155.

[27] همان، ج 1، ص 285.

[28] همان.

[29] همان، ص 287.

[30] همان، خطبه 221.

[31] همان، خطبه 153.

[32] غرر الحکم و دررالکلم، ج 2، ص 71.

[33] حشر/ 2

[34] المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، دفتر نشر نوید اسلام ‫، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش، ج 1، ص 320، ماده: عبر.

[35] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش، چاپ اول، ج 21، ص 491.

[36] یوسف/ 111

[37] غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 72.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: بصیرت
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی